کد خبر: ۴۵۲۹۶۵
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۴ 04 July 2017
تابناک سیستان و بلوچستان|اکثر ازدواجها در سيستان، فاميلى و درون گروهى است. ضرب المثل معروفى است که عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمانها بسته شده است. به همين دليل بيشتر زوجين در سيستان «ناف بريد» بوده و يکديگر را مى‌شناسند. اگر ازدواج خارج از فاميل صورت گيرد، تحقيق و تفحص براى يافتن يک دختر خوب از طرف خانواده پسر آغاز ميگردد و اولين سئوال اينست که دختر فلانى «خوزگار» (خواستگار ـ نامزد) دارد يا ندارد؟
اگر از خوزگار، نداشته باشد اقدامات جهت مراسم «قاصدى» (خواستگارى) رسمى آغاز مي‌شود. به هرحال اگر دختر نامزد داشت دوستان يا خويشانى که واسطه اين کار هستند. اول ترتيب ملاقاتى را جهت ديدن دختر توسط پسر فراهم مى‌کنند. اين ديدار بدون اطلاع والدين و معمولاً دختر در منزل همسايه يا سر نهر و مزرعه صورت مى‌گيرد. بعد از يکبار ديدار ظاهرى و گذرا تحقيق در اطراف از جهت عيب و ايراد آغاز ميشود. مثلاً نماز مى‌خواند يا نه؟ لکنت زبان دارد يا نه؟ دستش بو مى‌دهد يا نه؟ زيرا مردم سيستان اعتقاد دارند اگر دست دخترى بوى بد بدهد نان يا خميرى هم که پخت مى‌کند، بد بوست.
در صورت پسنديدن دو طرف، از خانواده دختر وقت گرفته مى‌شود يک هيأت چند نفره از طرف خانواده پسر عازم منزل دختر مى‌شوند. و خانواده عروس با روى خوش و جملات، خوش آمديد، چه عجب، منزل ما پاانداز شما از ميهمانان استقبال مى‌کنند، ميهمانان نيز جواب مى‌دهند. قربان ابروى باز شما وغيره... بعد از پذيرايى و از هر درى سخنى بالاخره اصل مطلب با صلوات ريش سفيد و فرد مسن مجلس آغاز مى‌شود: وکيل يا نماينده داماد از پدر عروس يا نماينده آنها مى‌پرسد آيا فلان آقا (نام داماد) را به غلامى يا فرزندى خود قبول مى‌کنيد؟ در صورتيکه جواب مثبت بود با خوشحالى صلوات فرستاده مى‌شود و کلمه مبارک است، به پاى هم پير شوند. بين اعضاى خانواده عروس و داماد رد و بدل مى‌شود و پير مجلس مى‌گويد: « پو هيچ کدک و رو نميفته؛ يا پاى هيچکدام از دو خانواده در گودال نمى‌افتد» و کنايه از اين است که اصالت هيچيک با اين ازدواج به خطر نمى‌افتد و بعد از شب نشينى خداحافظى کرده و هر کس به منزل خود ميرود تا مقدمات کار عروسى را فراهم نمايند.
بعد از مراسم قاصدى يا خواستگارى، خانواده و بزرگان عروس و داماد در يک روز مشخص گرد هم مى‌آيند تا در مورد مهريه يا پيشکش و شيربهاء به توافق برسند. در ابتدا پدر عروس مى‌گويد مهريه دخترم فلان قدر بايد باشد. پدر يا مادر داماد در جواب او مى‌گويد: «هر چه مهريه زن پسر شما باشد، پيشکش مبلغ پول نقدى است که از طرف داماد به خانواده عروس جهت تهيه جهيزيه داده مى‌شود.» در صورتى که مبلغ مهريه زياد باشد با پادر ميانى مجلس، سهم مجلس، سهم فلان ريش سفيد مبلغ مهريه از طرف خانواده عروس کم و متعادل مي‌شود. 
بعد از تعيين مهريه و پيشکش نوبت به مسئله شيربهاء ميرسد. از مادر دختر سئوال مى‌شود که آيا شيربهاء مى‌طلبد يا خير؟ و جواب آرى يا نه است. گاهى هم بدين صورت توافق ميشود که نه چيزى ميدهيم و نه چيزى مى‌گيريم. (منظور جهيزيه است) با خريد يک دو دست لباس و شيرينى و در يک شب عقد و در شب دوم عروسى انجام مى‌گيرد. مى‌گويند عروسى پيغمبرى برگزار شده است.
اگر کار پيغمبرى و ساده برگزار نشد قرار بر اين تعلق مى‌گرفت که تا عقد ازدواج طرفين چه مقدار وقت نياز دارند تا مقدمات عروسى را فراهم آورند. توافق که انجام شد، مثلاً پدر داماد مى‌گويد: ما «نشانى» مى‌آوريم. تا پسر هم به فکر کار بشود. اگر چنين توافقى صورت گرفت، هر چند ماهى مخصوصاً در اعياد عيد قربان و فطر از طرف خانواده پسر مقدارى هدايا از قبيل لباس، کفش، ‌چادر يا گوسفند جهت قربانى به منزل عروس فرستاده مى‌شود.
نشان که يک حلقه انگشتر و يکدست لباس و کفش يا چادر است، اين معنى را دارد که هيچکس حق ندارد به خواستگارى آن دختر بيايد. در حقيقت اين نشان و مجلس اوليه که منعقد مى‌شود، ناظر و ضامن، مقاوله نامه‌اى است که از سند محضرى محکمترى است و يک قرارداد اجتماعى و قومى است.
چون زمان مراسم عروسى نزديک شود، چند روز قبل زنان ده يا روستا از طرف مادر و خواهران داماد دعوت مى‌شوند و مقدارى هدايا که از طرف خانواده داماد تهيه شده است به منزل عروس مى‌برند. يکى از زنان با صداى بلند نام هدايايى که تقديم عروس مى‌شود با صداى بلند مى‌خواند و حاضرين کف مى‌زنند. مثلاً مى‌گويد: «انگشتر نو رسيد» کف «پيراهن عروس» کف «کفش عروس» و با کف زدن حضار يا زنان همراه خانواده داماد به صورت دسته جمعى مى‌خوانند:

هزار هزار آورده ايم
شتر قطار آورده ايم
پيرهن يار آورده ايم
ما مى‌بريم عروس را، مى‌بريم عروس را
شب اول عروسى در سيستان به شب حنابندانى معروف است. البته در اصطلاح محلى شب «سرشويى» هم گفته مى‌شود. حنا به مقدار زياد خيس مى‌شود. بعد از اينکه حنا آماده شد، براى اطلاع همسايه‌ها و اقوام مقدارى از حنا به در خانه‌ها برده ميشود و توزيع ميشود. اقوام و آشنايان داماد در خانه پدر او جمع مى‌شوند. سپس دسته جمعى در حالى که دو سينى حناى مخصوص که براى داماد و عروس تدارک ديده‌اند و در جلو جمعيت دو نفر بر روى سر دارند به خانه عروس مى‌روند و زنان همراه داماد با کف و دايره با آهنگ زيبا اين ابيات را مى‌خوانند:
امشب حنا مى‌بنده به دست و پا مى‌بنده
اگر حنا نباشه خشک از طلا مى‌بنده
حنا حنا مى‌بنده به دست و پا مى‌بنده
حناى کرمانى را فاميل شاه [داماد] مى‌بنده
حنا حنايه حنا خوش نمايه
دست عروس مى‌بنده تا مادرش بيايه
در شب حنابنداني، عروس در خانه‌اى مخصوص قرار مى‌گيرد و اقوام عروس درب ورودى را مى‌بندند. تا خانواده داماد به راحتى عروس را نبرند. کسان عروس بر طبق يک سنت قديمى درب خانه عروس را مى‌بندند و پشت درب محکم مى‌ايستند و تکيه مى‌دهند. ابيات ذيل بيانگر نزاع مادر عروس با دامادش است که نمى‌خواهد دخترش را از خود دور ‌ببيند. زنان همراه داماد در حاليکه کف مى‌زنند و پشت درب بسته خانه عروس قرار دارند به صورت دسته جمعى مى‌خوانند:
زنان اقوام داماد: درواکنه درواکنه حنا مى‌آره ورشما 
زنان اقوام عروس: حناى شما مال شما ما زن نداريم ور شما 
زنان اقوام داماد: درواکنه درواکنه ساعت مى‌آره ورشما 
زنان اقوام عروس: ساعت شما مال شما ما زن نداريم ور شما 
زنان اقوام داماد: درواکنه درواکنه دستمال مى‌آره ورشما
زنان اقوام عروس: دستمال شما مال شما ما زن نداريم ور شما 
زنان اقوام داماد:
هزار هزار آورده ايم
شتر قطار آورده ايم
پيرهن يار آورده ايم
ما مى‌بريم عروس را، مى‌بريم عروس را
زنان خانواده عروس پاسخ مى‌دهند:
شتر قطار را پس ببر
پيرهن يار را پس ببر
ما نمى‌ديم عروس را
ما نمى‌ديم عروس را
اين ابيات که بصورت دسته جمعى در اينسو و آنسوى درب بسته شده اجرا مي‌شود، بسيار زيباست سپس با اعلام اينکه «درواکنه درواکنه داماد مى‌آره ورشما» به احترام نام داماد و نه هدايا، درب باز مى‌شود. و بقول معروف درب «قلعه فتح» و منزل پدر عروس به تصرف طرفداران داماد در مى‌آيد. زمان وارد شدن به محيط منزل عروس، لحظه بسيار شادى آفرينى است اين حرکات حالت سمبليک دارد و نمايش دهنده زورمنديها و قلدريهاى دوران قديم است که زنان به زور و به عنوان بخشى از غنايم اصلى به ازدواج اقوام پيروز در مى‌آمدند. چه بسا که حاکمى، خانى، کدخدايى درگذشته‌ها بدون در نظر گرفتن عواطف و احساسات فلان دختر از او خواستگارى مى‌کرد و خانواده عروس از ترس، تن به آن وصلت مى‌دادند. شايد بيت «حناى شما مال شما ما زن نداريم ور شما» حکايت چنين دردهايى باشد. 
اگر هوا خوب باشد در فضاى باز فرش پهن ميشود و گرنه در اتاق بزرگى مکانى در نظر گرفته مى‌شود. در حالى که داماد به اصطلاح برتخت (صندلى يا چند بالش تميز) نشسته است. دلاک جورابهاى داماد را در آورده ومراسم حنابندان شروع مى‌شود. بزرگان و ريش سفيدان در قسمت بالاى مجلس و دور و بر تخت شاه [يعنى داماد] نشسته و نظارگر مراسم حنابندان هستند. سپس هر کدام بلند مى‌شود و مقدارى پول نقد به پاى داماد مى‌ريزند اين پولها در حقيقت همان حق الزحمه دلاک است. 
در اتاق مجاور، زن دلاک مراسم حنابندان عروس را به شرحى که در مورد داماد گفته شد انجام مى‌دهد. براساس يک رسم، داماد اين شب را تا صبح در منزل پدر همسر خود مى‌ماند. در منزل داماد نيز تمام اقوام داماد به نحوى در تهيه و تدارک غذاى فردا که افرادى زيادى مى‌آيند از دور و نزديک کمک مى‌کنند و اهتمام مى‌ورزند تا مراسم به نحو مطلوبى برگزار شود. از ساعت 11 صبح کم کم سر و کله ميهمانان، نزديکان، همسايه‌ها و دوستان پيدا مى‌شود. در اتاق بزرگ که به همين منظور تدارک ديده شده است. ميهمانان مى‌نشيند. هنگامى که تعداد به 50 يا 100 نفر رسيد. مسئول سفره کسى را مأمور شمارش ميهمانان مى‌کند. مثلاً آمارگير اعلام مى‌کند 100 نفر، سپس سفره‌هاى غذا پهن و ميهمانان غذا تناول مى‌کنند. بعد از خوردن غذا ميهمانان به فراخور حال مقدارى پول نقد به فردى که از طرف خانواده داماد تعيين شده است، به عنوان «کمکى» مى‌دهند. 
بعد از اتمام کار پذيرايي، اقوام داماد بصورت دسته جمعى با ساز و دهل به طرف خانه عروس حرکت مى‌کنند تا مراسم «روعو» انجام شود. براى اين کار، داماد را بر اسبى [يا امروزه بر موتورى] مى‌نشانند و در حاليکه پسر بچه خردسالى در جلوى او نشسته (به اميد اينکه فرزندشان پسر باشد) به سمت رودخانه، نهر يا هر جاى ديگرى که آب باشد به راه مى‌افتند در طول مسير، همراهان با دهل وساز به رقص مى‌پردازند و دلاک آبادى در حالى که لباسهاى نو را در يک مجموعه بزرگ قرار داده و روى آن را با روپوشى زيبا (با سدت دوزى عروس) پوشانده است. آن را بر سرخود مى‌گذارد و رقص زيبايى را به نمايش مى‌گذارد. وقتى به آب رسيدند، داماد را لخت نموده توسط دلاک روستا استحمام و سپس لباس نو مى‌پوشند.

بعد از استحمام، مراسم «سرتراشک» sartarshak برگزار مى‌شود. داماد بر روى تختى که از قبل آماده شده است. مى‌نشيند يا جوانى از اقوام داماد او را به دوش کرده با شور و شادى به روى تخت مى‌نشاند. پارچه سفيد يا «لنگ» که عروس آماده کرده بر گردن داماد بسته مى‌شود و دلاک مشغول آرايش مى‌گردد. پول خرد و نقل و نبات از پشت بام مى‌پاشند. مادر داماد، خواهر، خاله و خويشان داماد دايره وار دور تخت داماد مى‌ايستند در حاليکه دلاک مشغول آرايش و اصلاح است همراه با کف اينگونه مى‌خوانند: 
سر تراشک مبارک باشد 
آنجا که سر متراشيده 
نقل و نبات مى‌پاشيده 
سر تراشک مبارک باشد 
آنجا که سر متراشيده 
کلاه خوب مى‌بخشيده 
سر تراشک مبارک باشد
آنجا که سر متراشيده 
قباى خوب مى‌بخشيده 
سر تراشک مبارک باشد 
آنجا که سر متراشيده 
شلوار خوب مى‌بخشيده 
آنجا که سر متراشيده 
ساعت خوب مى‌بخشيده 
آنجا که سر متراشيده 
انگشتر خوب مى‌بخشيده 
آنجا که سر متراشيده 
دختر خوب مى‌بخشيده 
آنجا که سر متراشيده 
داماد خوب مى‌بخشيده
همزمان با خواندن اين اشعار، اقوام داماد و عروس در پارچه يا لنگى که بر گردان داماد است پول مى‌اندازند و لنگ پر از پول مى‌شود و هرچه جمع شد مال دلاک است.
به هنگام تراشيدن ابيات زير نيز به صورت دسته جمعى توسط دختران و زنان طايفه خوانده مى‌شود [و به نوعى گزارش مراسم داده مى‌شود]: 
شاه بر سر کوه اسب متازه 
شاه پائين کوه حجله مسازه 
شاه «لنگوته» نوحالا مپوشه 
شاه شلوار کهنه حالا مبخشه
برگردان: 
شاه مسرور اسب شادى را مى‌تازد 
اما اقوام شاه در پايين در حال تدارک حجله هستند.
داماد عمامه نو به سر مى‌کند و لباسهاى کهنه خود را به دلاک مى‌بخشد.

هنگامى که شاه و عروس، کنار هم ايستاده اند و قرار است مراسم آينه در قرآن و شمعدان اجرا گردد. ابيات ذيل خوانده مى‌شود که امروزه عموميت ندارد:
ماه نو ابروى دلدار مبارک بادا 
آشنايى من و يار مبارک بادا 
چادرى بر سر يارست بمانند کتان 
پيرهن دانه انارست مبارک بادا 
به رخ ماه نشسته است چنان گرد و غبار 
بدست شاه دو دستمال مبارک بادا 
مجلس آرا چو فردوس که آخنه آمد 
به يکى حمد زقرآن مبارک بادا
و اکنون، زمان، زمان عقد است که در سيستان به آن «عقد بندونى» مى‌گويند و تقريباً شبيه ساير جاهاى ايران است. 
مراسم عروس کشان يا «گرابرد» در سيستان بسيار جذاب و ديدنى است. پدر عروس اگر در قيد حيات نباشد. برادربزرگ و... پيش عروس مى‌آيند و از او مى‌خواهند بلند شود. عروس در حالى که کمى غمگين است و بعضاً گريه مى‌کند. پدر عروس يا برادر بزرگ او پيشانى عروس را مى‌بوسد و مى‌گويد: « برخير و به خانه بخت برو» يا به لهجه سيستانى مى‌گويند « گل م ورخيز وقت رفتنه» که همان معنا را مى‌دهد. 
عروس آرام آرام در حاليکه روبند بر سر و رو دارد پا بر ميدارد. پدر عروس به عنوان اولين فرد مثلاً « فلان هکتار زمين يا فلان مقدار طلا به عروس هديه مى‌کند. اطرافيان به افتخار پدر عروس دست مى‌زنند و هلهله مى‌کنند. در منزل عروس فقط اقوام عروس هديه مى‌دهند که به آن «پووردارى» ميگويند. و در منزل پدر داماد اقوام داماد براى هر قدم که عروس بر مى‌دارد. 10 هزار تومان يا بيشتر تقديم مى‌کنند. و اين کار تا در حجله ادامه دارد. 
هنگامى که عروس به حجله ميرسد باز مادرش را مى‌خواهد و با گريه و زارى از او مى‌خواهد که نگذارد او را ببرند. تا او همچنان در کنارش باشد. و اين نمادى است از مهر و الفت بى پايان فرزند به مادر و بالعکس در اين ز مان توسط زنان ابيات ذيل که زبان حال عروس است با کف و آهنگ خوانده مى‌شود:
ننه مه کنجکه تونو، منه نلى که بره (اى مادر من دختر توام، مرا نگذار که ببرند) 
سوزن دستکه تونو، منه نلى که بره (کمک کار يا سوزن دست توام، مرا نگذار ببرند) 
از راه گورى مبره، منه نلى که بره ( مرا از راه روستا گورى مى‌برند، نگذار ببرند) 
خ جفت چورى مبره، منه نلى که بره (با يک جفت النگو ميبرند، نگذار که ببرند) 
خ خيل سوار مبره، منه نلى که بره (با عده اى سوار مى‌برند، نگذار که ببرند) 
از ره بنجار مبره، منه نلى که بره ( از بنجار مى‌برند، نگذار که ببرند) 
با ساز و تومک مبره، منه نلى که بره (با ساز و دهل مى‌برند مرا نگذار ببرند) 
از ره کمک مبره، منه نلى که بره (از روستاى کمک مى‌برند نگذار ببرند) 
فردا نه حالا مبره منه نلى که بره همين حالا مرا مى‌برند نگذار ببرند) 
نه نه مه کنجکه تونو، منه نلى که بره (مادر من دخترک تو هستم مرا نگذار ببرند) 
درب حجله، داماد، عروس را به داخل حجله مى‌برد، زنى از نزديکان عروس و غالباً خاله يا عمه عروس، نصايح لازم را به داماد و عروس مى‌کند. سپس خارج مى‌شود و پشت درب حجله به انتظار مى‌نشيند.

لازم به ذکر است که نحوه برگزارى مراسم ازدواج با کيفيت ياد شده در حال حاضر خصوصا در نقاط شهرى، کمى تغيير يافته اما در مناطق روستايى سيستان هنوز به همان گونه انجام مى‌شود. بعضى مراسم مثل حنابندان در برخى خانواده‌هاى سيستانى حتى در نقاط شهرى به همان شکل انجام مى‌شود...
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
United States
|
۰۸:۰۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۲۵
عالی بود
مریم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۶
بسیارعالی بود.من عاشق این رسومات هستم
نفس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۷
من عاشق این رسومات قدیمی هستم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۷
اصلا بی معنی هست بدون این خوش گذرانی ها
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار