محمد نادری
بازار انتخابات داغ است و داغ تر هم خواهد شد . برخی از چهره های مطرح این دوره در حال ارزیابی موقعیت حریف و سبک سنگین کردن توانمندی های همدیگر هستند. نتیجه بررسی صلاحیت ها که قطعی شد، رقابت های انتخاباتی وارد مرحله ای جدی و نفس گیر خواهد شد و شاید به همین خاطر است که بسیاری از دواطلبان منتظر اعلام نتایج نهایی شورای محترم نگهبان هستند تا آرایش زمین مسابقه مشخص شود و تکلیف رقبا با خودشان تعیین شود تا بدانند با چه کسانی و با کدام ادبیات به مسابقه خواهند پرداخت .
واقعیت این است که در لابلای نطق ها و متن های تبلیغاتی کاندیداها گاه بارقه های امیدی به چشم می خورد و استفاده از ادبیات توسعه ای افقی روشن از آینده انتخابات در اذهان ترسیم می کند اما اینکه این حرف ها ، نکته ها و گفته ها تا چه حدی خواهند توانست در قالب عمل خود را نشان دهند جای بحث فراوان دارد .
آنچه این روزها بیش از هر چیزی در میان مجادلات و محاورات طرفداران برخی کاندیداها در فضای مجازی به چشم می خورد ، دعوت به دوئل های انتخاباتی است. دوئل هایی که در ادبیات سیاسی ما و در سال های نه چندان دور باعث ایجاد شکاف های غیر قابل ترمیم در بدنه نخبگان شده است . دوئل هایی که بخاطر ماهیت آن لاجرم یکی از دو طرف نباید باقی بماند و فنای یکی بهای بقای دیگری محسوب می شود !
روشنفکری به شیوه گانگسترهای غرب وحشی، حتی به خاطر یک مشت دلار هم اگر نباشد ، قطعا برای رضای خدا نیست و به عبارتی روشن تر ، مناظره انتخاباتی یعنی یک ژست روشنفکری است برای اثبات خود ؛ یعنی من چیزهایی می دانم که طرف مناظره ام نمی داند ؛ یعنی یک چیزهایی از طرف مناظره ام می دانم که او فکر نمی کند من از آنها خبر داشته باشم و نهایتا من کاری خواهم کرد که بعد از این مناظره حاضرین در جلسه و کسانیکه از نتیجه این مناظره مطلع خواهند شد بر لیاقت من صحه بگذارند و از طرف مناظره ام رویگردان شوند!
سوالی که اینجا مطرح است اینکه اگر بر فرض هر دو طرف یک مناظره به عنوان نماینده مردم راهی مجلس شدند ، چه اتفاقاتی متصور است ؟ آیا دو طرف مناظره ای که هریک زخم های بی شمار از همدیگر خورده اند چه در جلسه مناظره و مناظراتی که پس از جلسه رسمی بین آن هواداران آنها اتفاق افتاده ، امیدی برای همدلی ، مهربانی و همگرایی خواهد داشت ؟ قطعا نه !!
به نظر می رسد رسانه ها و بزرگان ما باید به فکر تولید یک ادبیات جدید در فضای سیاسی و اجتماعی باشند ، ادبیاتی که با نیازها و مطالبات مردم همخوانی داشته باشد و نه ادبیاتی که وضعیتی نامطلوب تر از وضعیت فعلی را برای جامعه ما رقم بزند!
مگر ما دعوای کاتولیک و پروتستان داریم که دو نفر از کسانی را که شجاعت حضور در عرصه انتخابات را داشته اند به جان هم بیاندازیم و بعد از اتمام مناظره ، هر کدام دریده تر و زخم دیده تر از گذشته مترصد فرصتی برای جبران لطمات وارده باشند ؟
الان زمان غلاف کردن تپانچه های تهمت ، زمان آویختن شمشیر های آخته تهمت از دیوار کلکسیونرها و زمان فراموش کردن ادبیات چاله میدانی است ؛ امروز زمان برگزاری گعده های تفاهم است و نخبگان ما باید فارغ از هر نوع خط کشی های سیاسی داشته های خود را روی هم بریزند تا رهیافتی برای خروج منطقه از چالش های جدی پیدا کنند !
- راستی چه کسانی از برگزاری مناظره کاندیداها سود می برند ؟!
- چه اهدافی پشت پرده ای در به جان هم انداختن سرمایه های انسانی ما نهفته است ؟!
- چه کسانی از وجود اختلاف در میان فرزندان رشید ، آگاه و امید های آینده سبلان سود می برند ؟
- وجود تفاهم بین نمایندگان بالفعل و بالقوه مجلس دهم منافع چه کسانی را زیر سوال می برد ؟
یافتن پاسخ به این سوال ها شاید پشت پرده و انگیزه کسانی را که می خواهند فضا را متشنج کنند تا به منافع شخصی و حزبی خود برسند آشکار خواهد کرد .
بنده از محضر بزرگان استان و خاصه نماینده معزز ولی فقیه در استان و امام جمعه محبوب اردبیل و همچنین استاندار محترم استدعا میکنم به فکر "برگزاری جلسات مفاهمه" در برابر "جلسات مناظره و منازعه" باشند .
خروجی و نتیجه جلسات مناظره سرکوبی یک فکر و اندیشه و سرمایه های انسانی است در حالیکه کمترین نتیجه جلسات مفاهمه استفاده از اندیشه های نخبگان سیاسی و ظهور چهره های شاخص منطقه خواهد بود ، بخصوص مقدمه ای است برای آغاز همگرایی و هم افزایی برای کسانیکه قرار است نمایندگان این مردم مظلوم و محروم در مجلس بشوند . مردمی که به جای هفت نماینده ، هفت تک نماینده به مجلس فرستاده اند و تلاش برخی برای استفاده از ظرفیت مجمع نمایندگان استان و مجمع نمایندگان شمالغرب به دلایلی که ذکر شد به نتیجه مطلوب نرسید .
صیانت از جایگاه نمایندگان فعلی و آینده یک رسالت همگانی است و باید قبول کنیم که در این زمینه کوتاهی شده است چرا که نتیجه ایجاد اختلاف بین مسئولین مستقیما متوجه همه مردم است و کسانیکه بذر اختلاف را قبل از بسته شدن تیم نمایندگان می پاشند مدیون جمعیت میلیونی استان خواهند بود !
برگزاری اصولی می تواند خیلی از حقایق را روشن کند. متاسفانه برخی کاندیداهای بیسواد پشت شعار همدلی و ... خودشان را پنهان می کنند و برگزاری مناظرات می تواند عیار علمی آنها را روشن کند به نظرم مناظره گفتمان محور باشه و به جای مناظره مدل احمدی نژادی از مدل مناظره های برگزار شده در شبکه چهار بین نخبگان باشد خیلی هم خوب است مناظره پیش نیاز تحقق گفتمان علمیجهت گیری سنتی در انتخابات اردبیل همانند بسیاری از نقاط کشور که دیرتر در مرحله گذار قرار می گیرند، سیاست های عوام فریبانه و شعارهای کیلویی بوده است، همانند شعارهایی چون رساندن آب خلیج فارس به کویر مرکزی ایران! بسیاری از کاندیداها با توسل به گفتمان کوچه بازاری و رویکردهای عوامفریبانه از هر شیوه ای برای اخذ آرای مردم بهره گرفته اند، تا جایی که به خرید رای مردم هم روی آورده اند، البته آن بنده خدایی که رای خود را به مبلغ ناچیزی واگذار می کند نمی داند که آینده خود را فروخته است! جالب اینکه این کاندیداها برای تمام اقشار و مشکلات مبتلابه شهر و روستا هم برنامه دارند، اما بعد از رسیدن به سرمنزل بهارستان فقط برنامه حودشان یادشان می ماند. اینجا گفتمان، گفتمان کوچه بازاری است، تعیین سرنوشت برای مردم یک منطقه حتی نخبگان آن از کانال مردم عوام و استفاده از سادگی و ناپختگی آنها! صدای نخبگان و عالمان و نخبگان در میان جهت گیری ناپخته مردم متاثر، گم می شود،لذا در چنین حالتی ساختاردهی انتخاب و انتخابات از پایین به بالاست! دقیقا عکس جهت دهی مبتنی بر گفتمان علمی و انتخابات مبتنی بر این گفتمان. اینجا نخبگان و دانشگاهیان و طبقه آگاه جامعه، در مورد فرد یا افراد خاصی به جمع بندی رسیده و با حمایت قاطع خود به جامعه و انتخاب آن جهت می دهند یا حداقل از جهت دهی مبتنی بر عوام و عوام فریبی جلوگیری می کنند. چنین انتخابی بدون تردید برکات بسیاری به همراه دارد. دیگر شعارگرایی و شعار زدگی، عوام فریبی، دلالی رای، گفتمان کوچه بازاری و ...جایی ندارد. مسلما از چنین گفتمانی در میان کاندیداهای سنتی با رویکرد عوام فریبی و شعارگرایی استقبال نمی شود و به بهانه های مختلف از آن طفره می روند. نقش دانشگاهیان، نخبگان و تحصیل کردگان جانعه است تا چنین گفتمانی را در عرصه انتخابات جا بیندازند.
با سلام نمردیم دیدیم این اقا هم اظهار نظر کرد
استارت برای مطرح شدن بدون هیچ تجربه ای
سلام خدمت نادري عزيز - مطالب عالي است ، ولي اگر ايراد نگيريد عرض كنم بزرگا ني چون شما وقتي آستين بالا نميزنيد تا جلسات مناظره راه اندازي كنيد و همچنان در حمايت از نيرو هاي سوخته و بدون عمل فرصت سوزي ميكنيد اين استان همين بوده و خواهد بود و عوام فريبان برنده ميدان ..... سلام دكتر جانبه نظر بنده ما نيروى سوخته / نسل سوخته / آرمان هاى سوخته/ پيشينه سوخته نداريم
اين كلمات و عبارات همگى ناشى از مشى انزوا و انفعال دارد
از نفى بزرگان هيچ نتيجه اى عايد هيچكس نشده است
ببخشيد اگر صريح عرض مى كنم اگر بناى ما اين باشد كه فرزندان سختكوش سبلان را متهم به سوختگى نماييم بسيارى از ماها هم در جرگه سوختگان خواهند گمارد و اين يعنى نفى پيشينه بزرگان
ظاهرا بايد حقير طرفدار اين عبارت شما باشم زيرابا سوخته قلمداد شدن نسل شما اصولا امثال بنده بايد وارد ميدان شويم اما مالك اشتر نخعى اگر مالك بود بى وجود على پشيزى نمى ارزيد با اين توصيف بنده و امثال بنده در صورت عدم وجود بزرگانى كه شماهم جزو آنها هستيد محلى از اعراب نداريم !!
نقد خوب است اما انتقادهاى از جنس تخطئه رسمى شوم است و بابى است كه مى گشاييم براى اينكه ديگران نيز مقابله به مثل كنند !!
وقتى بنده مى دانم كسانى مانند حسن نوعى اقدم استخوان شكسته و مو سپيد كرده اين نظام هستند چگونه و چرا بايد ايشان و امثال ايشان را كه كثر الله امثالهم نفى كنم ؟!
مادرها بايد تربيت شوند تا امثال فرزندان رشيد اين نظام را مه جوانى و آبروى خود را گذاشته اند در طبق اخلاص و در راه صيانت از آرمان هاى نظام بزايد !
بنده به هيچ عنوان عليرغم نقدهايى كه به بزرگان و مديران ارشد استان داشته و در كمال ادب و احترام از برادر كوچك خود آن نقدها را مى شنوند به خود اجازه افترا و تهمت بدون سند نداده و نخواهم داد و درمشى بنده و قاموس رفتارى ام چيزى مشابه آنچه عرض شد وجود ندارد .
بنده بى دليل از كسى دفاع نمى كنم و خودتان شاهد هستيد كه هزينه هاى گزافى از قبل همين شيوه رفتارى با افتخار تمام پرداخت كرده و خواهم كرد !
اردبيل ما امروز نياز به همدلى دارد اگر تابع ولايت هستيم !
اردبيل ما از همين خط كشى ها و دسته بندى هاى بدون مبنا متضرر شده است !
از ديدگاه بنده آدم ها به دو دسته انقلابى و ضد انقلاب تقسيم مى شوند چه بسيار اصلاح طلبانى كه پايبندتر از هر مدعى اصولگرايى هستند به اصول انقلاب و امام و وهبرى و چه فراوان اصولگرايانى كه اصلاح در امور آرامش زندگى را از آنان گرفته است .
از نظر حقير بدون هيچگونه تأويل و تفسير ولى و نايب امام زمان بحمدالله حى و حاضر هستند ودر كمال درايت و حكمت سكان نظام را در دستان مبارك دارند و هم ايشان همه ما را به جذب حداكثرى و دفع حداقلى فراخوانده اند پس من و امثال من در كجاى اين معادله واقع هستم كه بخواهم ديگران را به مهره سوخته بودن متهم كنم؟!
آقاى معصوم زاده جانباز سرافراز سال هاى نورانى دفاع مقدس!
مشكلات شخصى و منويات قلبى ما اى بسا به كرسى ننشيند اما مگر مى شود مملكت با آمال و آرزوهاى من مديريت شود ؟!
اينجانب در كمال استقلال و بر اساس گفتمان رهبرى و با نگاهى توسعه محور دست تمام بزرگان را مى بوسم و منت دار تلاش هاى آنها با تمام صعف ها و كاستى ها و خطاهاى موجود هستم و بسته به شأن و جايگاه خود به رستلت انقلابى خود عمل مرده و از ابراز نظر در مواردى كه لازم مى دانم ابائى نداشته و ندارم و از حضرتعالى نيز استدعا دارم در عين حفظ حرمت ها و دقت در استخدام ملمات و واژگان اندكى تأمل بفرماييد و دست ما جوانان را در انجام رسالت انقلابى مان بگيريد .
ايجاد فضايى آرام توأم با همدلى و هم افزايى و همگرايى گمشده منطقه ماست .
نگاه نكنيد اين حرف ها را كسى چون حقير كه هيچ محلى از اعراب در اين هستى نامتناهى ندارد عرضه مى كند بلكه قبول بفرماييد همچنانكه تخصص شما ايجاب مى كند گاه كودكى مى تواند منشأ يك حقيقت و واقعيت باشد وقتى آموزه هاى دينى ما به ما آموخته است كه حتى اگر فاسقى خبرى آورد جاى تحقيق دارد حوصله اى فرموده و در عرايض حقير تحقيق بفرماييد ! شايد بخش يا بخش هايى از آن صحت داشته باشد !!
رسالت ما براى آبادانى ميهن سرافراز و استان نيازمندمان كمك براى بستن يك تيم نمايندگى كارآمد ، پاكدست ، ذى نفوذ و تلاشگر از داوطلبين فعلى است والا قرار نيست از كهكشانى ديگر كسانى پيدا شوند كه منطبق بر سلايق ما باشد كه حتى اگر چنين محالى به عرصه امكان راه يابد ممكن است فقط خواسته هاى يك فرد يا يك گروه را بر آورده سازد حال آنكه ايجاب عقلى و منصفانه مى طلبد وجه المصالحه همه ما مصااح نظام و منويات رهبر حكيم و فرزانه مان باشد !!
اميدوارم اين مختصر را از باب بزرگى به حساب آغاز يك مفاهمه انقلابى بگذاريد .
ارادتمند شما محمد نادرى
اخه عزیزم این اقا کی از بزرگان شد که خبر ندادن