از این پس سعی دارد جهت پوشش کامل وقایع مهم روز در کشور، مجموعه ای از
مهم ترین اتفاقات 24 ساعت گذشته را در یک بسته خبری به مخاطبان خود عرضه
کند که این موارد شامل کلیه موضوعات سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-ورزشی و اقتصادی
خواهد شد.
رعایت نکردن اصول ایمنی و حفاظ نداشتن چاه 17 متری فاضلاب، دختر جوانی را تا پای مرگ برد.
روزنامه
ایران نوشت: ساناز 28 ساله از یک سال قبل همراه چند دانشجوی مقطع دکترا هر
هفته چهارشنبه با خودروهای شخصیشان غذاها را به پارکها و محلهای اجتماع
بیخانمانها- که برخی خانواده هستند- میبردند تا ضمن دادن غذا به آنها
پای درددلشان نیز بنشینند.
چهارشنبه 21 مرداد طبق روال هر هفته
ساعت 10:30 شب این گروه حرکت کردند و به خیابان انبار گندم میدان شوش
رفتند. پس از رسیدن به محل، ساناز از خودرو پیاده شد تا دوستش خودرو را
پارک کند. هوا تاریک بود و سطح پیادهرو به نظر صاف میرسید. هنوز چند قدمی
جلو نرفته بود که ناگهان زیر پایش خالی شد و در برابر دیدگان بهتزده
دوستان و عابران در زمین صاف محو شد.
دوستان ساناز با دیدن این
صحنه بلافاصله جلو رفتند و در کمال تعجب حفره عمیقی را دیدند که بدون هیچ
حفاظ و چراغی برای فاضلاب حفر شده بود. افراد حاضر در محل شروع به صدازدن
ساناز کردند و با چراغ قوه موبایلشان داخل چاه نور انداختند اما چاه به
قدری عمیق بود که هیچ چیز در آن دیده نمیشد.
پس از کلی داد و
فریاد در کمال ناباوری صدای ناله ساناز از عمق چاه شنیده شد و دوستان او با
اطمینان از زنده بودنش با آتشنشانی و امداد تماس گرفتند.
دقایقی
نگذشته بود که نخستین گروه آتشنشانی از ایستگاه 4 در محل حاضر شد و همزمان
تیم امداد و مأموران کلانتری 116 مولوی نیز در محل حادثه حاضر شدند. لحظات
نفسگیری بود، یکی از امدادگران به درون چاه رفت و پس از حدود 45 دقیقه
دختر جوان در حالی که از ناحیه پا آسیب شدیدی دیده بود از گودال عمیق بیرون
کشیده شد و به بیمارستان سینا انتقال یافت.
پدر ساناز که پس از
گذشت کمتر از یک هفته از حادثه هنوز در شوک این اتفاق بود گفت: آن شب
ساناز مثل هر چهارشنبه با دوستانش در اقدامی خودجوش و انساندوستانه برای
توزیع غذا رفته بود که اواخر شب دوستانش به من زنگ زدند و حادثه را گفتند.
بلافاصله خودم را به بیمارستان سینا رساندم و چون امکان اورژانسی عمل نبود
همان نیمه شب ساناز را به بیمارستان پارس منتقل کردیم. در هر دو بیمارستان
پزشکان پس از شنیدن و معاینه دخترم نجات او را یک معجزه دانستند و گفتند
خدا او را دوباره به ما داده است. وی که هنوز از اهمال افراد مسئول برای
حفر چاههای فاضلاب خشمگین بود ادامه داد: خدا را شکر میکنم که دخترم زنده
مانده است اما نمیتوانم به سادگی از کنار این موضوع بگذرم. خوشبختانه
دخترم همراه چند نفر دیگر بود و چون او را دیدند متوجه شدند که در چاه
افتاده اما اگر یک رهگذر تنها دچار این حادثه میشد چه کسی میخواست متوجه
آن شده و حتی برای نجاتش اقدامی کند. ساناز تا به حال چهار بار عمل کرده و
چون هر دو پای او کاملاً خرد شده و بافتهای روی استخوانش از بین رفته است
پزشکان شش ماه به او استراحت مطلق دادهاند. من نه تنها برای دخترم بلکه
برای پیشگیری از اتفاقات مشابه مصرانه پیگیر شکایتم میشوم و امیدوارم
مسئولان مربوطه رسیدگی لازم را داشته باشند. وی انتقادی هم به رسانهها
دارد: دختر من کاملاً شخصی و مستقل از هر ارگان و گروهی برای کارتن خوابها
غذا میبرد اما پس از این حادثه متأسفانه بعضی رسانهها او را به گروههای
خاص خیرخواهانه نسبت میدهند که این موضوع را تکذیب میکنم.
ساناز
که دختر شاد و سرزندهای بود چند روزی است که به خاطر یک اهمال کاری روی
تخت افتاده و توان حرکت ندارد. او که با مسکن و دارو درد شدید پاهایش را
تحمل میکند در حالی که خیلی شرایط مساعدی نداشت در مورد شب حادثه گفت: آن
شب وقتی از خودرو پیاده شدم با سرعت به سمت جلو رفتم اما هنوز قدم سوم را
برنداشته بودم که زیر پایم خالی شد و به حفره تاریکی سقوط کردم. این دختر
جوان که از ناحیه زانوی پای راست و مچ پای چپ آسیب جدی دیده است، ادامه
داد: تا چند لحظه هیچ چیز یادم نمیآمد در حالی که درد زیادی داشتم در بهت و
سرگردانی اطراف را نگاه میکردم تا اینکه صدای دوستانم مرا به خود آورد.
نورهای مختلف از یک سوراخ در بالای سرم باعث شد تازه سقوطم را به یاد
بیاورم. دقایقی بعد که امدادگران رسیدند برایم کپسول اکسیژن فرستادند و چند
لحظه بعد یکی از امدادگران در حالی که به من هشدار میداد تا از دریچه
گودال فاصله بگیرم خود را به پایین رساند. نکته جالب اینکه این امدادگر پس
از دیدنم گفت معجزه شده چون امکان ندارد کسی در سقوط به این عمق زنده
بماند. چون چاه باریک بود، امدادگران مرا با تجهیزات بالا کشیدند و بعد
امدادگر بالا آمد. درد زیادی در ناحیه پاهایم داشتم اما امدادگران با
احتمال هر اتفاقی علاوه بر آتلبندی پاهایم گردنم را هم بستند حتی با گزارش
حادثه به بیمارستان اتاق احیا هم آماده شده بود.زانوی پای راستم کاملاً له
شده و پلاتین کار گذاشتند و مچ پای چپم هم پس از چند عمل وضعیت خوبی
ندارد.
طبق گزارش کلانتری 116 مولوی این چاه مربوط به آب و فاضلاب
بوده که بدون هیچگونه چراغ و حفاظی در محل حفر شده بود. هنوز هیچ مقامی
پاسخگوی موضوع نشده اما پیکان تمام انتقادات و اتهامات به سمت پیمانکار
نشانه رفته است.
گروه
فرهنگی: جمشید هاشمپور، خسرو شکیبایی، ابوالفضل پورعرب، امیر جعفری، اکبر
عبدی، امین حیایی، حسام نواب صفوی، فرامرز قریبیان، پژمان بازغی و پرویز
پرستویی از جمله بازیگران سینمای ایران هستند که در نقش اسیر و یا آزاده از
اسارت دشمن بعثی در آثار سینمایی حضور پیدا کردهاند.
با گذشت 25 سال از ورود آزادگان به ایران،
سینمای ایران با ساخت آثاری در حد بضاعتش به این موضوع پرداخته است و
بازیگرانی نیز در قالب این کارکترها به ایفای نقش پرداختهاند که در میان
آنها زندهیاد خسرو شکیبایی («کیمیا» و«دستهای خالی»)، جمشید هاشم پور
(«پرواز از اردوگاه» و «رنجر») و ابوالفضل پورعرب («قاصدک»، «مردی شبیه
باران») در دو فیلم ایفاگر نقش اسیر بودهاند.
«کیمیا»
ساخته احمدرضا درویش در سال 1374 از جمله آثاری است که به تبعات اسارت
رزمندگان ایرانی و اتفاقاتی که در زندگی آنها پیش میآید، میپردازد.در
آغاز جنگ تحمیلی همسر رضا (که یک معلم در آبادان است) باردار است و باید
مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا (خسرو شکیبایی) او را به بیمارستان
میرساند و خود به اسارت قوای دشمن درمیآید. همسر رضا حین عمل جراحی
میمیرد و یک جراح با بازی بیتا فرهی فرزند رضا را نجات میدهد.بعد از گذشت
9 سال وقتی رضا از اسارت آزاد میشود، پی میبرد که همهی اعضای
خانوادهاش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها بازماندهی خود،
فرزندش است.
«دستهای خالی» به
کارگردانی ابوالقاسم طالبی در سال 85 خسرو شکیبایی را در قالب پدر
رزمندهای نشان میدهد که پس از سالها با آزاد شدنش گرفتار مشکلات پیش
آمده برای دخترش که مظنون به قتل است، میشود.زنده یاد خسرو شکیبایی در
سال 85 در «اتوبوس شب» به کارگردانی کیومرث پوراحمد هم که برای اولینبار
اسرای عراقی را به تصویر میکشد به ایفای نقش پرداخت اما در نقش رانندهای
که 38 اسیر عراقی را از خط مقدم به پشت جبهه منتقل کند.
«پرواز از اردوگاه»
به کارگردانی حسن کاربخش در سال 1374 از اولین فیلمهای ساخته شده در این
خصوص است که بیشتر داستانش در خاک دشمن و بازداشتگاه عراقیها
میگذرد.این فیلم دربارهی سرگرد خلبان عباس حلمی، با بازی جمشید هاشمپور
است که پس از آنکه در یک پرواز شناسایی با هلیکوپتر هدف آتش پدافند دشمن
قرار میگیرد، فیلم دوربین تصویربرداریش را مخفی میکند و سپس اسیر
میشود. او بارها شکنجه شده اما محل اختفای فیلم را فاش نمیکند تا اینکه
فرماندهی عراقیها او را به بازداشتگاه اسرای عادی میبرند. ماجرای فیلم
در این بازداشتگاه روایت میشود که در نهایت شاهد فرار سرگرد حلمی از عراق
و رساندن فیلم به ایران هستیم.
فیلم «رنجر»
ساخته احمدمرادپور در سال 79 درباره رنجری به نام مرتضی ذوالفقاری با
بازی جمشید هاشمپور است که به همراه نیروهایش عازم شناسایی در خاک دشمن
میشوند اما دشمن که از وجود آنها باخبر شده همگی را به جز مرتضی به شهادت
میرساند. مرتضی اسیر شده و پس از پشت سرگذاشتن یک دوره طولانی بازجویی و
شستشوی کامل مغزی به اردوگاه اسرا منتقل میشود. او رفته رفته نیروی از
دست رفتهاش را بدست میآورد و عاقبت پس از پشت سرگذاشتن موانع فراوان
موفق به فرار میشود.
«مردی شبیه باران» به
کارگردانی سعید سهیلی در سال 1375 دربارهی منصور با بازی ابوالفضل
پورعرب است که به اسارت دشمن درمیآید. او موجی است و چیزی از گذشته خود
به یاد نمیآورد. قتلی در میان اسرا اتفاق میافتد و سایرین به منصور
مظنون هستند. اما او توان دفاع از خود را ندارد. در نهایت همسر منصور که
به اسارت درآمده یک تنه به دفاع از او برمیخیزد.
«قاصدک»
به کارگردانی قاسم جعفری در سال 76 از دیگر آثاری است که به تبعات اسارت
میپردازد.پروانه با بازی ماهایا پطروسیان در آستانهی ازدواجی ناخواسته با
فرهاد است اما بازگشت یزدان با بازی ابوالفضل پورعرب نامزد پروانه که
سالها بینام و نشان در اسارتگاه عراقیها زندانی بوده، مسیر زندگیاش را
تغییر میدهد.
«معصوم» به کارگردانی
داوود توحید پرست که در سال 77 ساخته شد نیز داستانی شبیه به «قاصدک» دارد
که پورعرب در این فیلم در نقش نامزد یک مفقود الاثر که بعدها مشخص
میشود، اسیر بوده است بازی میکند.
«یک قدم تا مرگ»
به کارگردانی بهروز فرجی در سال 78 دربارهی خلبانی به نام حسین طاهری با
بازی فرامرز قریبیان است که هواپیمایش در خاک عراق فرود میآید و توسط
دشمن اسیر میشود.در این فیلم هم مانند «پرواز از اردوگاه» شاهد فرار شخصیت
اصلی فیلم در انتهای داستان به ایران هستیم.
فیلم «دوئل»
به کارگردانی احمدرضا درویش در سال 82 هم دربارهی زینال با بازی پژمان
بازغی است که پس از 20 سال اسارت در عراق آزاد شده و به شهرش باز میگردد.
او به خاطر میآورد که در آغاز جنگ و شروع هجوم دشمن و حمله بیامان
هواپیماها به جمعیت آوارهای که در صدد عزیمت از منطقه جنگی هستند، چگونه
با جمعی از اهالی در ایستگاه حسینیهی خرمشهر مقابل دشمن مقاومت میکرد و
در این شرایط اسکندر با بازی سعید راد به همراه تعدادی از نیروهای دولتی
که مدعی بودند مأموریتی محرمانه دارند درگیر گاوصندوقی میشوند.
«نفوذی»
به کارگردانی احمد کاوری و محمد فیروزی که در سال 88 ساخته شد دربارهی
شخصیتی به نام فریدون کیافر با بازی امیر جعفری است که درسال 82، همراه با
عدهای دیگر از اسیران جنگی به جا مانده در عراق، به ایران بازگردانده
میشوند. دو نفر از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی او را به دلیل این که مشهور
به جاسوسی، پیوستن به سازمان مجاهدین و نقش داشتن در شهادت عدهای از
اسیران ایرانی بوده، بازداشت و بازجویی میکنند. از سوی دیگر، بدنامی
فریدون برای خانوادهاش هم از قدیم مشکل درست کرده و حتی ازدواج پسرش
فرهاد را تحت الشعاع قرار داده بود. در نهایت با کمک مأموران اطلاعاتی
مشخص میشود که متهمان اصلی افراد دیگری هستند.
«اخراجیهای 2»
ساختهی مسعود دهنمکی در سال 1387 تنها اثر کمدی ساخته شده با موضوع
اسرا است که در ادامهی موفقیت «اخراجیهای 1» این بار شخصیتهای اصلی
فیلم با بازی امین حیایی، اکبر عبدی، حسام نواب صفوی و ..در بازداشتگاه
عراقیها، داستانشان روایت میشود.
فیلم اکران نشده «خرس»
به کارگردانی خسرو معصومی در سال 89 از آخرین فیلمهای ساخته شده در این
خصوص است که باز هم در این فیلم شاهد هستیم، مفقودالاثری با بازی پرویز
پرستویی پس ازسالها از اسارت آزاد میشود. در حالی که همسرش با بازی
مریلا زارعی دوباره ازدواج کرده است و او درگیر ماجراهایی میشود.از دیگر
آثار ساخته شده درباره آزادگان می توان به «بوی پیراهن یوسف» و «بیداری
رویاها» اشاره کرد.
«بوی پیراهن یوسف» به
کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا که در سال 75 ساخته شد از معدود آثار موفق
در خصوص اسرا است که به خوبی مشکلات ناشی از اسارت رزمندگان را به تصویر
کشیده است.این فیلم که بارها در ایام سالگرد ورود آزادگان از تلویزیون پخش
شده است دربارهی شخصیتی به نام یوسف است که پلاکش از شکم یک کوسه در
آبهای جنوب پیدا میشود. همه معتقدند که او شهید شده است. دایی غفور با
بازی علی نصیریان که راننده تاکسی فرودگاه است برخلاف دیگران اعتقاد دارد
که پسرش روزی برخواهد گشت. زندگی او و دختری به نام شیرین با بازی نیکی
کریمی که از فرنگ برای جستجوی برادرش به ایران آمده دریک نقطه به هم
میرسد و آن دو به دنبال گمشدهی خود میگردند.
«بیداری رویاها» به
کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر در سال 88 هم به تبعات بعد از جنگ
میپردازد.رخشانه با بازی هنگامه قاضیانی، زنی است در آستانه میانسالی که
در سالهای جوانیاش با ایوب پارسا ازدواج کرده و صاحب پسری به نام حمید
شده است. وقتی حمید دو ساله بود، ایوب به جبهه میرود و دیگر برنمیگردد.
پس از مدتی خبر شهادت او میرسد و خانواده تصمیم میگیرد رخشانه را به عقد
داوود برادر ایوب با بازی امین حیایی دربیاورد. سالها از این ماجرا
گذشته و آنها صاحب دختر بچهای دبستانی هستند و حمید در آستانه ازدواج
است. در این وضعیت از کمیته مفقودین خبر میرسد که ایوب زنده است و به
زودی به وطن برمیگردد. این خبر که در ابتدا همه را شوکه میکند، به تدریج
واکنشهای مختلفی را بین اعضای خانواده برمیانگیزد.
بالاخره به چین گل زدیم!
«خندوانه» با مقداری تاخیر به یاد خبرنگاران افتاد و با حضور دبیر انجمن نانو فضای شاد خود را تا حدودی حفظ کرد.
با وجود اینکه چند روز از روز خبرنگار گذشته بود شب گذشته شادی برنامه
«خندوانه» به خبرنگاران خوش اخلاق و باحالی که متلک نمی اندازند و
خانوادههای آنها تقدیم شد و بعد حرفهای این مجری راجع به کمپین قطره
قطره بایرام که نیما نقش آن را ایفا میکند با سرو صدا وارد شد و بحثی بین
آنها به خاطر چاهی که بایرام برای رسیدن به آب در استودیو کنده بود، در
گرفت.
در
قسمتی از آن گفتمان بایرام خطاب به رامبد گفت: آقای جوان یکم دموکراسی
داشته باشید و جوان پاسخ داد: منظورت همین دموکراسی است که اینجا را به
دیوانه خانه تبدیل کردی؟!
پس
از پخش آیتمی رامبد جوان بیان کرد:همه ما در زندگیمان نقاشی کشیدهایم و
یکی از چیزهایی که مطمئنأ همه میکشیدند ولی با هم متفاوت بودند، خانه است
چون آن نقاشی در واقع تخیل هر کسی از خوشبختی و حالی که در خانه وجود داشت
بود.
او ادامه داد: مهمان امشب ما آدم مهمی است که رویاهایش را نقاشی میکرده و بعد آنها را به واقعیت تبدیل کرده است.
ما هم به چین چیزی صادر می کنیم!
وی
سپس از دکتر سعید سرکار، دبیر ستاد نانو دعوت به ورود کرد و بعد از یک
سلام و احوالپرسی او را بین تماشاگران نشاند و شعر چیکو چیکو را خواندند و
بعد به عنوان اولین سوال جوان گفت که من الان یک پسربچه 5 سالهام، حالا می
توانید به من بگید که نانو چیست؟ و بعد از توضیحات دکتر به سراغ ادامه
گفتگو رفتند که در آن دکتر افزود: الان حدود 300 قلم محصول نانو در کشور
داریم که بعضی از آنها را به کشورهای دیگر مثل چین صادر می کنیم.
در همین بین جوان با تعجب و خوشحالی گفت: وای خداروشکر، ما داریم به چین محصولی صادر میکنیم و توانستیم یک گل به آنها بزنیم!
نباید ایران را به نام نفت بشناسند
این
مسئول همچنین با اشاره به داروی بیماران سرطانی که در بدن یک راست سراغ
تومور میرود اظهار داشت که اوایل این دارو با قیمت700 دلار از آمریکا
وارد میشد ولی در حال حاضر خود ما آن را تولید و با قیمت 40 هزار تومان با
دفترچه بیمه عرضه می کنیم.
وی
در بخش دیگر حرفهایش افزود: برای ما بد است که ایران را فقط با نام نفتش
بشناسند، بلکه باید کشور ما با تکنولوژی و نانو مطرح شود والبته امروزه تا
حدودی این اتفاق در بعضی نقاط افتاده است.
پس
از گپی با دختر این دکتر و صحبت از زمینه هایی که در کشور، نانو به آن ها
ورود کرده است قرار شد برای شاد کردن دل چند نفر در بیرون از استودیو به
خاطر علاقه ای که این دکتر به امید بخشی و نمایان کردن قابلیت ها دارد
کارگاهی برگزار شود و او در آن صحبت و کمک کند.
پس
از تقدیم لوح یادبود برنامه و رفتن دکتر سرکار، جوان قبل از دعوت کمدین
مهرداد ضیایی ،بازیگر و هنرمندی که علاوه بر تلویزیون و سینما در تئاتر
مهارت خاصی دارد را بین حاضران آورد و بعد رضا شفیعی جم در بخش ایستاده با
طنز حضور یافت.
یاد کردن رفتگان با خاطرات شیرین
شفیعی
جم خاطره ای از گروه دو نفره ی نمایشی که با دوستش برای امرارمعاش درست
کرده بودند تعریف کرد و گفت که در آن نقش مبارک را به صورت همان عروسک خیمه
شب بازی ایفا می کرده، و بعد هم از مشکلاتی که برای خوابیدن در کنار این
دوست که به گفته وی چاق بوده است گفت و بین کرد که از بس منع چاقی و خروپف
های او را می کردم ،خودم از مدتی شروع به تپل شدن کردم و خروپف های
وحشتناکی هم دارم.
در
ادامه نیز از آن دوستش که در خاطرات قبلیش از صاف و آرام خوابیدنش تعریف
کرده بود،یاد کرد و گفت: او الان دیگر کنار من نیست و فوت کرده است،به همین
دلیل من آن خاطرات را از او گفتم تا یاد بگیریم وقتی عزیزی دیگر در بینمان
نیست فقط نشینیم دور هم مثلأ اشک بریزیم،بلکه می توانیم از خاطرات شیرین
آن فرد تعریف کنیم.
وقتی
که رضا رفت بایرام باز آمد و پس از بحث طنز آمیزی دوباره فردی که می گفت
با نیما کار دارد حاضر شد و رامبد را بررسی کردو اینبار علت این بررسی را
صدور ورزشکار به خارج اعلام کرد؛ پس از آن هم جوان ضمن آرزوی سلامتی و
شادابی برنامه را خاتمه داد.
نیروهای ویژه سپاه در سوریه!؟ + تصاویر اخیر دبکا ادعای قابل تاملی را مطرح کرده که در این گزارش به آن میپردازیم.
در یک هفته اخیر رسانه های خارجی جنگ روانی بی سابقه ای را ضد جمهوری
اسلامی ایران به راه انداختهاند و نمونه آن ادعای "بلومبرک" و "سی ان ان"
درباره سایت "پارچین" بود.
اخیرا "دبکا فایل" در خبری مدعی شده ایران قصد دارد تا واحد های ویژه عملیات سپاه پاسداران را برای انجام عملیات به سوریه اعزام کند. **دبکا: ایران به شمال شرق سوریه نیرو اعزام می کند
این
سایت ادامه داد: ایران قصد دارد تا مسئولیت عملیاتها علیه مخالفان "بشار
اسد " و داعش را به عهده بگیرد و این نیروها در شمال شرق سوریه مستقر
خواهند شد. دبکا
همچنین مدعی شده این ناشی از تغییر تاکتیکی ایران بوده و با اشاره ای به
سخنان سردار سلیمانی تلاش می کند پیشرفتهای میدانی در سوریه را به حضور
نیروهای ویژه ایران نسبت دهد. این سایت تصریح کرد:
نیروی ویژه سپاه اهداف اولیه را در باز پس گیری منطقه جرالشغور (استان
ادلب) و پاسدار پیگیری خواهد کرد که قسمت عمده آن در اختیار ارتش آزاد
سوریه است.
**پلان اول: دبکا اطلاعاتش را از کجا آورده است؟اولین
نکتهای که به ذهن میرسد اینکه سایتهای وابسته به غرب، امپریالیسم و
اسرائیل اطلاعات خود را از کجا به دست میآورند و برای مثال در مطالب دبکا
نکاتی به چشم میخورد که در ذیل بدان اشاره میشود.
**پلان دوم: کمکهای ایران به سوریه مستشاری بوده و فیزیکی نیستدر
ابتدا میتوان گفت: جمهوری اسلامی ایران همواره به صورت رسمی و قطعی اعلام
کرده که هیچگاه حضور نهایی در سوریه ندارد و در عین حال به صورت صریح و
رسمی بیان کرده که کمکهایش به کشورهای منطقه از جمله عراق و سوریه صرفا
مستشاری بوده و فیزیکی نیست.
**سردار جزایری: نیروهای ویژه سپاه در شمال شرق سوریه حضور ندارندسردار سرتیپ سیدمسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح در حاشیه جشنواره اندیشه و قلم ارتش در پاسخ به سوال خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛
درباره ادعای دبکا مبنی بر حضور نیروهای ویژه سپاه در شمال شرق سوریه
اظهار داشت: نیروهای ویژه سپاه پاسداران در شمالی شرقی سوریه حضور ندارند و
اساسا نیازی به حضور فیزیکی در این مناطق نمیبینیم زیرا ارتش و ملت سوریه
میتوانند از خود دفاع کنند.
**سردار کوثری: آزادگان جهان کمک های مستشاری ما دریافت می کنندسردار سرتیپ محمد اسماعیل کوثری رئیس کمیته دفاعی امنیتی مجلس شورای اسلامی در گفت گو با خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اظهار داشت: آزادگان جهان کمکهای مستشاری ما را دریافت میکنند و در مبارزه با تروریسم از آن استفاده خواهند کرد.
**سردار راحمی: مقاومت سوریه باعث باز پس گیری مناطق اشغالی خواهد شد.سردار
سرتیپ ابراهیم راحمی مشاور وزیر اسبق دفاع گفت: مقاومت ملت سوریه یقینأ
باز پس گیری مناطق اشغالی میگردد و ملت سوریه پیروز خواهند شد.
**جوکار: هرگونه کمک مستشاری برای مقابله با تروریسم را ارائه میدهیم
محمد صالح جوکار عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: ما هرگونه کمک مستشاری در جهت مقابله با تروریسم را ارائه می دهیم.
**پلان سوم: اظهارات خلاف واقع "دبکا" درباره شهر استان ادلب و " پالمیرا"
یکی
دیگر از مواردی که در گزارش شبهه دار "دبکا" مطرح شده درباره شهر استان
ادلب (جسر الشغور) و "پالمیرا" مطرح کرده که این سایت مدعی شده نیروهای
ویژه سپاه در این مناطق که در اختیار ارتش آزاد سوریه است حضور خواهند یافت
در حالی که بخش عمدهای از"جسرالشغور" در محاصره ارتش سوریه که البته برخی
منابع درباره آزادی این شهر به دست آمده بود مطالبی را مطرح کردند و بخشی
در اختیار جبهه النصره بوده که ارتش آزاد نقش چندانی ندارند.
علاوه
براین رزمندگان حزب الله هر جا که لازم باش به کمک ارتش سوریه میشتابد و
این موضوع در زبدانی کاملا عینیت یافته و اگر در "جسر الشغور" و"تدمر" هم
لازم باشد رزمندگان حزب الله در صورت لزوم نقشآفرینی خواهند کرد و نیازی
به حضور نیروهای ویژه سپاه نیست.
در
مجموع کمکهای صرفا مستشاری جمهوری اسلامی به سوریه، ادعای خلاف واقع
درباره شمال و شمال شرقی سوریه و اظهارات صریح مسئولین جمهوری اسلامی
درباره رد اتهامات غرب در سوریه از جمله دلایلی است که نشان میدهد نیروهای
ویژه سپاه در شمال سوریه حضور نخواهند یافت.